حوصله ی جمع و تفریق ندارم ، یه ضرب خرابتم رفیق !
به سلامتی اون رفیقی که یه روز میاد سر خاکم
اما نمی تونم جلو پاش پاشم
اما خیالم راحته که . . .
خاک زیر پاشم
توی دنیا رفیق های خوب محدودن
ولی رفیق های خوب ، دنیایِ نامحدودن . . .
زندگی با همه تلخیاش یه درس خوب بهم داد اونم اینه که رفیق اونی نیست که باهاش خوشی ، رفیق اونیه که بدون اون داغونی !
گلی دارم به دور از دیدگانم / ولی مخفی میان قلب و جانم
که گهگاهی کند یادی ز خاکش / فدای آن رفیق و قلب پاکش
دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در خلوت شب ، خفته یا بیدار یاد می دارمت . . .
حوصله ی جمع و تفریق ندارم ، یه ضرب خرابتم رفیق !
اگر پرسند آخرین نفست به یاد کیست ؟
گویم به یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست . . .
رفاقت بار سنگینی ست !
کسی بر دوش میگیرد که یک دنیا “ وفا ” دارد . . .
رفاقت غروبی بی پایان است که خورشید در حسرت آن تا ابد می سوزد . . .
خاک دل را حکم کردم تا بدانی ای رفیق
در قمار با تو بودن هستی أم را میدهم
برای آغاز دوستی ؛ یک سلام و یک لبخند و برای ادامه اش ؛ یک عمر صداقت و محبت لازم است !
خیلی چیزا رو نگفتن معرفت میخواد نه طاقت . . .
طاقت یک روزی تموم میشه اما معرفت نه ، جاشو عوض میکنه !
میدونی وقتی واست پیام نمیدم یعنی چی ؟
یعنی پیامی در حد مرامت ندارم با مرام !
بر سکوری دوستان گدایی بهتر از پادشاهیست
پادشاه آن است که دوستش با وفاست
باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند
اندکی هم پکرند و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند !
مردم هر کدام آرزویی دارند ، یکی مال می خواهد و یکی جمال و دیگری افتخار،
ولی به عقیده من یک دوست خوب از همه این ها بهتره ، مثل خود تو که همیشه و تحت هر شرایطی با منی . . .
دوستان باوفا . . .
سایه گستر لحظه های تلخ و شیرین روزگارند . . .
سایه ات برقرار . . .
گــفــتــنــد رفــــیـــقـــت چــنــد بــخــشــه؟
گــفــتــم: کــارش از بــخــشــو شــهــرو کــشــور گــذشــتــه!
رفـــیـــقـــم یـــــه دنـــیـــــاســت …
به سلامتی اونی که گفت عشق چهار حرفه
همه مسخرش کردن !
ولی برگشت گفت :
.
.
.
( ر ف ی ق ) عشقه !
بی دست رفیق ، پای من میلرزد / یک موی رفیق عالمی می ارزد / بی دوست چگونه زنده من میمانم / حتی دلم از شنیدنش میترسد .
فدای عزیزی که آتیش معرفتش ، جنگل بی معرفتها رو خاکستر میکنه !
یه بغل گل های لاله ، سبدی پر از ستاره
می فرستم واسه رفیقم ، که دلش مثل بهاره . . .
دوست همان کهنه شرابی است که هرچه بیشتر بماند ، مستی اش بیشتر می شود .
تقدیم به کهنه ترین شراب زندگیم از طرف مست ترین دوست دنیا . . .
درود بر کسانی که از پاکیشان دوستی آغاز میشود ، از صداقتشان دوستی ادامه میابد و ازوفایشان دوستی پایانی ندارد . . .
پین کدتیم !
۳ بار اشتباه بزنی فنا میشیم ! درست بزنی فدات میشیم !
شمع اگر سوخت و به پروانه وفادار نبود / من برآنم که بسوزم به کنارت ای دوست . . .
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر / به مرام تو گرفتار و به یاد تو اسیر
گفت کدام راه نزدیک تر است ؟
گفتم به کجا ؟ گفت به خلوتگه دوست .
گفتم تو مگرفاصله ای میبینی بین دل و آن کس که دلت منزل اوست . . .
بی انتها ترین جاده دنیا ، جاده معرفت است و کمتر کسی قادر به پیمودن آن است . آهای تو که آخر جاده ای سلام !
یاد سهراب بخیر ، آن سپهرى که به زیبایى گفت : تو مرا یاد کنى یا نکنى ! من به یادت هستم . آرزویم همه سرسبزى توست . . .
به یادتم رفیق
هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی
آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی . . .
بهترین سلام روی زیبا اترین بالهای کبوتران مهاجر تقدیم به سلطان رفاقت . . .
در مسابقه زندگی ، گل زدن مهم نیست ، گل شدن مهم است . . .
تقدیم به سرور گل ها . . .
اندازه ی یه سر کبریت دلم برایت تنگ شده ، کوچیکه ولی دنیا رو به آتیش میکشه !
روز وصل دوستداران یاد باد / یاد باد آن روزگاران یاد باد
گرچه یاران فارغند از یاد من / از من ایشان را هزاران یاد باد
یواشکی یه سلام
یواشکی یه پیام
یواشکی چند کلام
یواشکی دوستت دارم با مرام !
بمان با من که من بی تو صدای خسته در بادم / در این اندوه بی پایان ، بمان تنها تو در یادم
نمی دانم چرا غمها ، نمی دانند که من سلطان غمهایم / بیا ای دوست با من باش که من تنهای تنهایم
اینجا آسمان صاف تا قسمتی به رنگ دوستی همراه با غبار فراق است ، توده ای سلام به سمت شما در حرکت است ، ضمنا احتمال بارش بوسه فراوان است . . .
هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی
آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی
نازنین تر ز تو کس نیست که یادش بکنم / سرو دل عاشق یک ناز نگاهش بکنم
تا زمین هست و زمان هست بگویم ای دوست : تو عزیزی و عزیزان بفدایت بکنم
گفت از دوست چه دیدی که چنین مسروری؟
گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند . . .
از زندانی پرسیدن : جرم ؟ گفت : رفاقت !
گفتند بیشتر توضیح بده : آه سردی کشید گفت : به احترام رفاقت بماند . . .
در حنجرهام شور صدا نیست رفیق
یک لحظه دلم ز غم جدا نیست رفیق
بگذار که قصه را به پایان ببرم
آخر غم من یکی دو تا نیست رفیق . . .
باید آهسته نوشت / با دلی خسته نوشت
گرم و پر رنگ نوشت / روی هر سنگ نوشت
تا بدانند همه / تا بخوانند همه
که اگر دوست نباشد دل نیست . . .
حوصله ی جمع و تفریق ندارم ، یه ضرب خرابتم !
۲ چیز همیشه یاد آدمهاست :
دوست خوب و روزهای خوب . . .
اما یه چیز هرگز از یاد آدمها نمیره . روزهای خوبی که با دوستان خوب گذشت . . .
میدانم هم اکنون در کجا مشغول لبخندی !
فقط یک آرزو دارم : که در دنیای شیرینت ، میان قلب تو با غم نباشدهیچ پیوندی . . .
رفیق :
ر : روحیه ی
ف : فداکاری
ی : یک
ق : قسم خورده
رفیق یعنی این . . .
ما عاشق فهم و ادب و معرفتیم / ما خاک قدوم هرچه زیبا صفتیم
از زشتی کردار دگر خسته شدیم / محتاج دو پیمانه می معرفتیم . . .
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر / به مرام تو گرفتار و به یاد تو اسیر . . .
خانه ی قلب من از خشت رفیقان برپاست
دیدگانم زگل روی رفیقان بیناست
روزگاریست که هرکس زکسی بی خبرست
بازهم بردل ما یاد رفیقان برجاست